سلفی گرفتن با پیکر هاشمی رفسنجانی در آمبولانس

سلفی گرفتن


سلفی گرفتن با جنازه ؟

در کلیپ کوتاه زیر مشاده می کنید که این افراد از روی تفریح و سرگرمی، با پیکر مرحوم هاشمی رفسنجانی سلفی می گیرند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی فردی محبوب در میان عموم جامعه بوده است و چنین رفتاری باعث خشم طرفداران هاشمی رفسنجانی شده است.


ادامه مطلب...
۲۵ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر قربانی

دوست خوب واقعا نعمته


یکی از الطاف خدا به من این بود که دوستان واقعا عاقلی به من عطا کرد...


برخی از این دوستان اونقدر اعتدال دارن که دیدن چهره شون هم حالم رو خوب میکنه... کلامشون که جای خود...


هر چند هشت تا ده سالی از خودم بزرگتر هستن اما واقعا باهاشون راحتم اونا هم همینطور...

اون دوستم که از همه بیشتر باهاش مانوس هستم وقتی جلسه ای میشه که همه دوستان هستن با وجود اینکه هم سن و سالهاش اونجا هستن اما من و اون با هم گرم صحبت میشیم و اون هم این هم صحبتی رو دوست داره... این دوست بزرگوار همیشه از نگاه فوق العاده ای برخوردار بود... که اگر اون نبود من خیلی از چیزهایی که حالا میدونم رو نمی تونستم بفهمم...

اونها همه زن و بچه دارن و اقتضاء سنشون با اقتضاء سن من فرق داره... برای همین همیشه احترامشون رو داشتم و حریمهایی رو برای همیشه حفظ کردم

همین حریمها و احترامها باعث میشه به خودم اجازه ندم هر وقتی که دلم خواست باهاشون تماس بگیرم و وقتی هم تماس گرفتم خیلی وقتشون رو نمی گیرم...


مثلا وقتی زنگ میزنم نمیگم: سلام فلانی،چه خبر؟

۲۵ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر قربانی

این روزهای من


این روزهای من پر از بیداری هست...

روزی سه چهار ساعت خواب... و بقیه کار و تلاش...

قبل از تاهل با کمترین هزینه میشد سفر کرد میشد تغییر روش داد میشد جهاد کرد و ....


اما وقتی وارد زندگی میشی همه چیز خانوادگی معنا پیدا میکنه...

همه چیز حداقل دونفره هست.... 

و در چنین محیطی باید مسئله وفق رو بیاموزی... باید خانواده رو با خودت همراه کنی اون هم نه به اجبار و اکراه...

باید بفهمی هم خدا همسر و خانواده ات رو مختار آفرید هم ازدواج رو بنا کرد تا مسئله وفق رو در خودت پیاده کنی و سعه وجودی پیدا کنی.


خلاصه خانواده یعنی مسئولیت... یعنی توفیق... یعنی حقیقت انسان...

همیشه برای مجردها دعا میکنم متاهل بشن... خیلی ها میخوان ازدواج کنن اما شرایطش فراهم نمیشه...

شاید در دوران مجردی حالات خوش معنوی هم داشته باشید اما هنر اینه که در بین اضداد قرار بگیری و ملکات ته نشین شده ی درونت بالا بیاد و باز هم اون حالات معنوی رو داشته باشی... نمیبینید وقتی جایی قرار میگیرید که هر کسی تقاضایی داره و همه هم بر تقاضاشون اصرار دارن و تقاضاها هم اغلب با هم متناقض هست چه حالی به انسان دست میده؟!!!

انسان بناست در همچین محیطی پرورانده بشه... و میخوام پروا نکنم و از پدرم آدم تشکر کنم به خاطر بصیرتش به خاطر هبوطش...

نوش جانت آن پنج کلمه ای که به شما القا کردند تا توبه کنی و به حقیقت انا الیه راجعون جامه عمل بپوشانی...

پدر جان من معتقدم هبوط شما و توبه و عروج شما شرح حقیقت انسانی بود... من هم هبوط دارم ( انا لله) و توبه و پنج تن و معراج دارم (انا الیه راجعون)... البته این عقیده ی من هست...

واقعا بعد ازدواج هست که تازه میفهمیم بناست انسان جمع اضداد بشه... بناست خلیفة الله بشه

مردها طوری و زنها هم طوری دیگه...

۲۵ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر قربانی

جاذبه ی آدمها


بزرگواران باید من رو ببخشن که مدتیه مطالب صد تا یه غاز از من میخونن...

نمیدونم چرا اینجوری شدم... میگذره ان شا الله... 


توی ارتباطم با افراد اجتماع به انرژی ای که از افراد میگیرم توجه ویژه ای دارم

یادمه توی دورانی که کم کم داشتم از فلسفه غرب دل میکندم و دنبال یه راه بهتری میگشتم (تقریبا سال 87 بود) روحانی نهاد رهبری دانشکد مون عوض شد

این روحانی چهره ی بسیاز زیبایی داشت کلا توی دانشکده به یوزارسیف معروف شده بود

نمیدونم چرا خیلی از دخترهای آنچنانی دانشکده که تا حالا اسم نهاد رهبری به گوششون نخورده بود، رفت و آمد شون به نهاد رهبری خیلی زیاد شده بود... (البته حتما جذب دین شده بودن... دیگه ازین بیشتر هم میشه حسن ظن داشت؟)

یکی از دانشجوهای پسر تازه وارد میخواست تئاتری اجرا کنه و برای کارش نیاز به موسیقی داشت میرفت نهاد تا حاج آقا کمکش کنه حاج آقا هم پرسان شد و ما رو به حاج آقا معرفی کرده بودن که میتونه موسیقی کارش رو تامین کنه...

حاج آقا سعی میکرد من رو راضی کنه که این پسر هدفش خیره پسر خوبی هست و موسیقی کارش رو شما قبول کن... من هم میگفتم نه حاج آقا... ما توی دانشکده آبرو داریم این پسر معلوم نیست اصلا از تئاتر سر در میاره یا نه... کار خرابش حیثیت منو هم میبره...

خلاصه این مسئله بابی شد تا با حاج آقا آشنا شدم...

وقتی دغدغه هام رو با حاج آقا میگفتم حاج آقا هم از من خوشش اومد... رفتار جالبی داشت هر وقت من رو میدید حتما باید روبوسی میکرد.. بعدش شونه هام رو میگرفت و با محبت نگاهم میکرد...

حتی یه بار از کنارش رد میشدم، ایستادم سلام علیک کردم... چای بود دستش.. داد به من... گفتم نمی خورم حاج آقا... گفت : من دوست دارم تو این چای رو بخوری... همین جا بخور ...

خیلی ازش انرژی مثبت میگرفتم...

یه روز ازش پرسیدم حاج آقا سطح علمی علامه حسن زاده و آقای ... در چه حدی هست؟ حرف و حدیث زیاد هست پشت سرشون...

میخوام کتبشون رو بخونم...

۲۵ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر قربانی

عنوان دومین مطلب آزمایشی من

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۲۵ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر قربانی

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۲۵ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر قربانی